دختر: منتظرم میمونی؟ پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند پسر: منتظرت میمونم عشقم دختر: خیلی دوستت دارم پسر: عاشقتم عزیزم بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد. پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی. دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونم پرستار :میدونی کی قلبش بهت هدیه کرد دختر:گریه کنان چرا ؟چرا کسی به من نگفته بودم یعنی اون قلبش بهم هدیه کرده بود پرستار:بابا رفته دستشوی الان برمیگرده
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Archivesدی 1392ارديبهشت 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 AuthorsLinks
داستان ها واس ام اس ها
حواله یوان به چین
اس ام اس طنز |